پریناز

Monday, February 27, 2006

خوشبختی درستکاران


خوش به حال کسی که از خداوند می ترسد و احکام او را با رغبت انجام میدهد
.فرزندان شخص درستکار در دنیا نیرومند خواهند شد ونسل او برکت خواهند یافت.
خانواده اش صاحب مال و ثروت خواهد شد و خوبی های او هرگز از یاد نخواهد رفت.
برای کسی که درستکار و بخشنده و مهربان و نیکوکار است.
حتی در تاریکی شب نیز نور طلوع میکند.
خوشبخت است کسی که دلسوز و در کسب و کارش با انصاف باشد.
او در زندگی پیوسته ثابت قدم و پایدار خواهد بود و نام نیکش همیشه در یادها باقی خواهد ماند.
او از شنیدن خبر بد نمی ترسد زیرا ایمان او قوی است و بر خداوند توکل دارد
.او نگران نمیشود و نمی ترسد زیرا مطمئن است که شکست دشمنانش را خواهد دید.
با سخاوتمندی به فقیران میبخشد اثرات نیکوکاری او تا ابد باقی میماند و همیشه نزد مردم سربلند و محترم میباشد
بدکاران این را می بینند و خشمگین می شوند
"دندانهای خود را بهم می فشارند و همراه آرزوهایشان از بین می روند.

توبه چیست؟


توبه یعنی از موقعییتی که داریم بیرون بیاییم
یا اینکه کاری را که ناخوشایند است انجام ندهیم.
یا عوض کردن یا تغییر دادن حالتی که داریم
توبه در اصل به ضد گناه ساخته شده که اگر گناه به سوی شما آمد شما سلاح توبه را برداشته و نگذارید که گناه شما را از خداوند جدا کند.
توبه یعنی اینکه در حضور خدا بگوئیم که دیگر این کار را انجام نخواهیم داد
.توبه باعث میشود که شما به خدا نزدیکتر شوید و ارتباط نزدیکتری داشته باشید.

Wednesday, February 22, 2006

چشمک ستاره


روزی روزگاری دختر خیلی زیبا ولی خیلی تنها بود و هیچ دوستی نداشت که با او درددل کنه بجز چشمک
چشمک اسب زیبای سفیدی بود که ستاره از کودکی با او بود و تنها دوستی بوده که همیشه حرفهای ستاره رو گوش میداد
ستاره به این اسب خیلی عادت کرده بود
تا اینکه روزی ستاره مریض میشه و دیگه نمیتونه از تخته خوابش بلند بشه و تا 2ماه چشمک رو نمیبینه
تو این مدت چشمک هر روز صبح به هوای اینکه شاید امروز ستاره بیاد و باهاش مثله گذشته بره جنگل میرفت و منتظر ستاره می نشست تا شب ولی از ستاره خبری نمیشد
.تا اینکه مدتی بعد از غصه ندیدن ستاره مرد.
اهل خونه جنازه چشمک رو از خونه دور کردند و در گوشه ای رها کردند و به ستاره در این مورد حرفی نزدند چون اگه این خبر رو می شندید دیگه تلاشی برای زنده موندن نمیکرد.
بعد از 2هفته که دیگه ستاره حالش خوب شده بود از اتاقش اومد بیرون ورفت تو حیاط که با چشمک بره گردش هر چقدر که صداش زد چشمک جواب نداد
از مادرش پرسید که چشمک کجاست؟
مادرش براش ماجرا رو تعریف کرد.
بعد از آن روز ستاره دیگه حرف نمیزد از اتاقش بیرون نمی اومد .
تا اینکه یه شب ستاره چشمک رو درخواب دید وچشمک بهش میگه ازتو یه خواهش دارم اگر که میخوای دوباره با من حرف بزنی فردا یکی یه فلوت میاره که رنگ سفید داره اونو بخر و بزن بعد میفهمی که چی میشه.
صبح شد و ستاره با صدای درزدن بیدار شد و دوید و رفت در و باز کردو دید که یه مرد غریبه پشت دراستاده ویه فلوت هم تو دستشه
از اون مرد پرسید اینو از کجا آوردی ؟
مرد گفت که ماهها پیش از کنار این جاده عبور میکردم با گاریم که اسبی رو دیدم که مرده
اونو برداشتم و گذاشتمش رو گاریم و بردم به دوستم نشون دادم
دوستم از استخوانه این اسب این فلوت رو ساخت و حالا هم اگه دوست داری این فلوت رو از من بخر
.ستاره اون فلوت رو خرید و رفت تو اتاقش و شروع به زدن کرد.
همون لحظه یه صدا تو اتاق پیچید این صدا همون صدا بود که دیشب تو خواب شنیده بود.
بعله صدای چشمک بود که میگفت هر وقت بخوای باهات حرف میزنم
ستاره هر وقت دلش میگرفت میرفت و فلوت میزد.
میدونید غیر از ستاره هیچ کس دیگه صدای چشمک رو نمی شنید و فقط آهنگی رو که از فلوت می اومد رو می شنیدند.

Tuesday, February 21, 2006

قرمز



قرمز رنگی است که شما میتوانید عشق و علاقه خود را نسبت به طرف مقابل به راحتی نشان دهید.
چون رنگ قرمز گرمی و صمیمیت خاص به خود را دارد که این خصوصیات را در هیچ رنگ دیگری نمیتوان پیدا کرد
.به نظر من رنگ قرمز به معنی عشق محبت دوستی اعتماد علاقه و..... است.
مثلا اگر بخواهید به کسی نشان دهید که دوستش دارید از گل رز قرمز استفاده می کنید تا بتوانید احساسات خود را به راحتی نشان دهید.

Monday, February 20, 2006

سخن گفتن با خدا



سخن گفتن با خداوند خیلی راحت و آسان است
.شما میتوانید با خداوند مثل 2دوست خیلی صمیمی صحبت کنید یا در دو دل کنید یا میتوانید فرض کنید
که خدا پدر شما هست ومیتوانید مشکلات خود را در میان بگذارید و کمک بخواهید
سخن گفتن با خدای پدر نیاز به هیچ گونه شریعت و یا چیز خاصی ندارد
شما با دوست صمیمی خود چگونه سخن میگویید؟
همانگونه نیز با کسی که همیشه در کنارشما هست و مراقب شما هست در هر لحظه نیز صحبت کنید
دعا یکی از راههایی است که میتوانید ارتباط مستقیم با پدر آسمانیتان بر قرار کنید
.شما حتی میتوانید از خدا بخواهید که با شما به طریقه صوتی هم سخن بگوید
فقط لازم هست که بخواهید چون خداوند در کلامش میفرماید
بخواهید تا داده شود و بطلبید تا دریابید


سبز


وقتی که به طبیعت فکر میکنیم رنگ سبز بیشتر خود را جلوه میدهد
به نظر من خداوند رنگ سبز را برای تازگی و زندگی انتخاب کرده است
سبز رنگ با نشاط وآرامش دهنده ای است
هنگامی که چشمانتان خسته میشود
برای چند لحظه به سبز خیره شوید
و به چشمانتان استراحت دهید آن وقت می بینید که چقدر احساس آرامش و راحتی خیال میکنید
خداوند ما هم به همین خاطر رنگ سبز را برای رنگ آمیزی تمام گیاهان و ودیگر زیبائی های طبیعت انتخاب کرده است

Sunday, February 19, 2006

تولدی دیگر


امروز روز تولد من بود
به همین خاطر برای من روز مهمی بود چون من 18 ساله شدم و صاحب تمام مزایای حقوقی می شوم
و این برای من خیلی با ارزش است از خداوند خیلی تشکر میکنم
به خاطر وجود پدر و مادرم که اینقدر به من لطف دارند
ودر این شرایط سختی که ما به سر میبریم برای من ارزش قائل شده و جشن خوبی برایم تدارک دیدند
و تشکر میکنم از خواهر و برادران ایماندار عزیزم که در این جشن شرکت کردند و با وجود خودشان مرا خوشحال و سر بلند کردند باز هم به خاطر امروز از خداوند تشکر میکنم و از صمیم قلب برای تک تک آنها آرزوی سعادت و برکت دارم

Friday, February 17, 2006

آبی


قبل از هر چیز باید بگویم که همه ی رنگها زیبایی خاص مخصوص به خودشان را دارند
اما رنگ آبی رنگ مورد علاقه ی من است و به همین علت این رنگ را اولین رنگ برای نوشته هایم در مورد رنگها انتخاب کردم
به نظره من آبی به معنی (آرامش اعتماد صلح دوستی آسایش خاطر و........) میباشد
هنگامی که چشمان خود را میبندیم و به این رنگ فکر میکنیم ناخوداگاه به جلال و عظمت خداوند یکتا پی میبریم که این آسمان واین دریاهای زیبا و پر شکوه را برای ما آفریده است
... به نظر من هیچ رنگی نمیتواند اینقدر در وجود انسان کار کند چه از نظر فیزیکی و چه از نظره روحی

Thursday, February 16, 2006

سنگ با ارزش


وقتی که به ساحل می روی سنگهای کوچک را می بینی که کناره آب افتادند
.آرام آرام شروع به جمع آوری این سنگها می کنی
ولی بعد از چند دقیقه تک تک سنگهایی رو که جمع کرده بودی رو به طرف موجهای دریا پرتاب می کنی.
ولی بعضی از این سنگها را نمی توانی بیاندازی و یا از دست بدهی
پس برای همیشه نگه میداری
که یکی از این سنگهای با ارزش تو هستی

Wednesday, February 15, 2006

نیروی عظیم بزرگ اندیشی


رمز و رازهایی را که در دیدگاه شما نسبت به تندرستی وجود دارد دریابید.
خود را در برابر افت عذرتراشی واکسینه کنید.
آفتی که عامل شکست است.
تفکر خود را گسترش دهید و ذهن خود را به فعالیت وادارید.
با عملکرد ذهن خود اشنا شوید.
کشف کنید که شکست چیزی جز یک حالت خاص ذهنی نیست.
از هر مانعی که بر سر راهتان قرار می گیرد درسی بگیرید.
از پشتکار و ازمایش نتایج مثبتی بگیرید.
با خوشبینی نسبت به مردم توجه و حمایت انان را به سوی خود جلب کنید

Monday, February 13, 2006

من و تو


ای همه ی امید من
چرا تو گفتی که برم؟
کوله باره خاطراتمو با خودم هم ببرم
یادته واسم نوشتی که ازم جدا نمیشی؟
دلمو گرفتی اما دلتو به من ندادی
خیال کردم که با من آشنایی
خیال میکردم که دوستم داری
تو بودی خون تو رگهام تو بودی
خنده هام تو بودی گریه هام هم تو بودی..........
من نگاهت میکنم ولی عشق نمیبینم
میدونی نگام کنی تو نگاهت میمیرم؟
تو واسم یه سایه بودی من واست یه مانع بودم
عزیزم تو مثل برق دو چشمی توی یک قابق شکسته
مثل پرواز واسه قلبی که یکی بالاشو بسته

Saturday, February 11, 2006

سپندار مذگان والنتاین


وقتي به شروع و چگونگي وقوعش فكر مي كنم، بنظرم همه چيز گيج و پيچيده مي آيد! اما ظاهرا اين گيجي چندان هم عجيب ودور از انتظار نيست،چون عبارت "ضربه فرهنگي" را چنين تعريف كرده اند: "تغييراتي در فرهنگ كه موجب به وجود آمدن گيجي، سردرگمي و هيجان مي شود."
اين ضربه چنان نرم و آهسته بر پيكر ملت ما فرود آمد كه جز گيجي و بي هويتي پي آمد آن چيزي نفهميديم!شايد افراد زيادي را ببينيد كه كلمات Hi و Hello را با لهجه غليظ American اش تلفظ مي كنند. اما تعداد افرادي كه از واژه درود استفاده مي كنند، بسيار نادر است!
همينطور كلمه Thanks بيش از سپاسگزارم و Good bye بسيار راحت تر از «بدرود» در دهان ها مي چرخد. ما حتي به اين هم بسنده نكرده ايم!
اين روزها مردم برگزاري جشن ها و مناسبت هاي خارجي را نشانه تجدد، تمدن و تفاخر مي دانند.سفره هفت سين نمي چينند، اما در آراستن درخت كريسمس اهتمام مي ورزند!
جشن شب يلدا كه به بهانه بلند شدن روز، براي شكرگزاري از بركات و نعمات خداوندي برگزار مي شده است را نمي شناسند، اما همراه و همزمان با بيگانگان روز شكرگزاري برپا مي كنند!
همه چيز را در مورد Valentine و فلسفه نامگذاريش مي دانند، اما حتي اسم "سپندار مذگان" به گوششان نخورده است.

چند سالي ست حوالي 26 بهمن ماه (14 فوريه) كه مي شود هياهو و هيجان را در خيابان ها مي بينيم. مغازه هاي اجناس كادوئي لوكس و فانتزي غلغله مي شود. همه جا اسم Valentine به گوش مي خورد. از هر بچه مدرسه اي كه در مورد والنتاين سوال كني مي داند كه "در قرن سوم ميلادي كه مطابق مي شود با اوايل امپراطوري ساساني در ايران، در روم باستان فرمانروايي بوده است بنام كلوديوس دوم. كلوديوس عقايد عجيبي داشته است از جمله اينكه سربازي خوب خواهد جنگيد كه مجرد باشد. از اين رو ازدواج را براي سربازان امپراطوري روم قدغن مي كند.كلوديوس به قدري بي رحم وفرمانش به اندازه اي قاطع بود كه هيچ كس جرات كمك به ازدواج سربازان را نداشت.اما كشيشي به نام والنتيوس(والنتاين)،مخفيانه عقد سربازان رومي را با دختران محبوبشان جاري مي كرد.كلوديوس دوم از اين جريان خبردار مي شود و دستور مي دهد كه والنتاين را به زندان بيندازند. والنتاين در زندان عاشق دختر زندانبان مي شود .سرانجام كشيش به جرم جاري كردن عقد عشاق،با قلبي عاشق اعدام مي شود...بنابراين او را به عنوان فدايي وشهيد راه عشق مي دانند و از آن زمان نهاد و سمبلي مي شود براي عشق!"
اما كمتر كسي است كه بداند در ايران باستان، نه چون روميان از سه قرن پس از ميلاد، كه از بيست قرن پيش از ميلاد، روزي موسوم به روز عشق بوده است!
جالب است بدانيد كه اين روز در تقويم جديد ايراني دقيقا مصادف است با 29 بهمن، يعني تنها 3 روز پس از والنتاين فرنگي! اين روز "سپندار مذگان" يا "اسفندار مذگان" نام داشته است. فلسفه بزرگداشتن اين روز به عنوان "روز عشق" به اين صورت بوده است كه در ايران باستان هر ماه را سي روز حساب مي كردند و علاوه بر اينكه ماه ها اسم داشتند، هريك از روزهاي ماه نيز يك نام داشتند. بعنوان مثال روز اول "روز اهورا مزدا"، روز دوم، روز بهمن ( سلامت، انديشه) كه نخستين صفت خداوند است، روز سوم ارديبهشت يعني "بهترين راستي و پاكي" كه باز از صفات خداوند است، روز چهارم شهريور يعني "شاهي و فرمانروايي آرماني" كه خاص خداوند است و روز پنجم "سپندار مذ" بوده است. سپندار مذ لقب ملي زمين است. يعني گستراننده، مقدس، فروتن. زمين نماد عشق است چون با فروتني، تواضع و گذشت به همه عشق مي ورزد. زشت و زيبا را به يك چشم مي نگرد و همه را چون مادري در دامان پر مهر خود امان مي دهد. به همين دليل در فرهنگ باستان اسپندار مذگان را بعنوان نماد عشق مي پنداشتند. در هر ماه، يك بار، نام روز و ماه يكي مي شده است كه در همان روز كه نامش با نام ماه مقارن مي شد، جشني ترتيب مي دادند متناسب با نام آن روز و ماه. مثلا شانزدهمين روز هر ماه مهر نام داشت و كه در ماه مهر، "مهرگان" لقب مي گرفت. همين طور روز پنجم هر ماه سپندار مذ يا اسفندار مذ نام داشت كه در ماه دوازدهم سال كه آن هم اسفندار مذ نام داشت، جشني با همين عنوان مي گرفتند.
سپندار مذگان جشن زمين و گرامي داشت عشق است كه هر دو در كنار هم معنا پيدا مي كردند. در اين روز زنان به شوهران خود با محبت هديه مي دادند. مردان نيز زنان و دختران را بر تخت شاهي نشانده، به آنها هديه داده و از آنها اطاعت مي كردند.
ملت ايران از جمله ملت هايي است كه زندگي اش با جشن و شادماني پيوند فراواني داشته است، به مناسبت هاي گوناگون جشن مي گرفتند و با سرور و شادماني روزگار مي گذرانده اند. اين جشن ها نشان دهنده فرهنگ، نحوه زندگي، خلق و خوي، فلسفه حيات و كلا جهان بيني ايرانيان باستان است. از آنجايي كه ما با فرهنگ باستاني خود ناآشناييم شكوه و زيبايي اين فرهنگ با ما بيگانه شده است. نقطه مقابل ملت ما آمريكاييها هستند كه به خود جهان بيني دچار مي باشند. آنها دنيا را تنها از ديدگاه و زاويه خاص خود نگاه مي كنند. مردماني كه چنين ديدگاهي دارند، متوجه نمي شوند كه ملت هاي ديگر شيوه هاي زندگي و فرهنگ هاي متفاوتي دارند. آمريكاييها بشدت قوم پرستند و خود را محور جهان مي دانند. آنها بر اين باورند كه عادات، رسوم و ارزش هاي فرهنگي شان برتر از سايرين است. اين موضوع در بررسي عملكرد آنان بخوبي مشهود است. بعنوان مثال در حالي كه اين روزها مردم كشورهاي مختلف جهان معمولا به سه، چهار زبان مسلط مي باشند، آمريكاييها تقريبا تنها به يك زبان حرف مي زنند. همچنين مصرانه در پي اشاعه دادن جشن ها و سنت هاي خاص فرهنگ خود هستند."اطلاع داشتن از فرهنگ هاي ساير ملل" و "مرعوب شدن در برابر آن فرهنگ ها" دو مقوله كاملا جداست.با مرعوب شدن در برابر فرهنگ و آداب و رسوم ديگران، بي اينكه ريشه در خاك، در فرهنگ و تاريخ ما داشته باشد، اگر هم به جايي برسيم، جايي ست كه ديگران پيش از ما رسيده اند و جا خوش كرده اند!
براي اينكه ملتي در تفكر عقيم شود، بايد هويت فرهنگي تاريخي را از او گرفت. فرهنگ مهم ترين عامل در حيات، رشد، بالندگي يا نابودي ملت ها است. هويت هر ملتي در تاريخ آن ملت نهاده شده است. اقوامي كه در تاريخ از جايگاه شامخي برخوردارند، كساني هستند كه توانسته اند به شيوه مؤثرتري خود، فرهنگ و اسطوره هاي باستاني خود را معرفي كنند و حيات خود را تا ارتفاع يك افسانه بالا برند. آنچه براي معاصرين و آيندگان حائز اهميت است، عدد افراد يك ملت و تعداد سربازاني كه در جنگ كشته شده اند نيست؛ بلكه ارزشي است كه آن ملت در زرادخانه فرهنگي بشريت دارد.
به 29 بهمن (سپندار مذگان ايرانيان باستان) منتقل كنيم شايد هنوز دير نشده باشد كه روز عشق را از 26 بهمن(Valentine) .